چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
○○○○○☺☺☺☺○○○○○
این چشم های بی تو را
به کجای این شهر بدوزم که هنوز نرفته باشی؟
دلتنگی امانم را بریده بی معرفت …
○○○○○☺☺☺☺○○○○○
عشق آدم را داغ می کند
و دوست داشتن آدم را پخته می کند
هر داغی یک روز سرد می شود
ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم
○○○○○☺☺☺☺○○○○○
من که طلسم غم شدم هم اغوش ماتم شدم
تو شدی هم نفسم عشقمو همه کسم
شدی تو محرم دردم میگی من دیونت کردم
توشدی دار و ندارم قصر و که دوست ندارم
تا توهستی کنارم به کسی نیاز ندارم
توشدی صدای تارم توی شبای بی ستارم
○○○○○☺☺☺☺○○○○○
بگو دردی زپشت درد خیزد
هزاران دشنه باجانم ستیزد
بگو فتوا دهد عالم به قتلم
مگر عشق از وجودم می گریزد
○○○○○☺☺☺☺○○○○○
صدایت در گوشم زمزمه میشود و نگاهت در ذهن مجسم
ولی من تو را میخواهم ، نه خیالت را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دلم بی تو
خزر است
راه به آبهای آزاد ندارد